با بدنت حرف بزن.
به او بگو: “همین طور که هستی تو را دوست دارم. به خاطر این که با منی از تو متشکرم. اگر فکر میکنی که با تو بدرفتاری نمودهام لطفاً مرا ببخش .متشکرم که مرا به این طرف و آن طرف میبری.
به خاطر نفس کشیدن و تپیدن قلب نیز از تو متشکرم.”
در طول روز گهگاه درنگی کن
و به ملاقات جسمت برو. بگذار این ملاقات آکنده از عشق و شکرگزاری باشد.
جسمت را شریک خودت در زندگی و نه خدمتکارت بدان.
با آن همان طور که با بچه ی کوچکی حرف میزنی سخن بگو. با اودوست باش .
جسمت به مقادیر زیادی آب نیاز دارد تا بهتر بتواند کار نماید.
شاید حس کنی که گرسنه ای ولی او بگوید که تشنه است.
نوشیدن آب آبی رنگ خورشیدی خاطرات یا مشکلاتی را که در ذهن ناخودآگاه کودک بازپخش میشوند متحول میسازد و به جسم اجازه میدهد که “دست از آنها بر دارد و اختیار خود را به خدا بسپارد”.
یک بطری شیشه ای آبی رنگ پیدا کن.
آن را با آب پر کن. درب آن را با یک چوب پنبه ببند یا نایلونی بر سر آن بپیچ.
بطری را به مدت حداقل یک ساعت در معرض نور خورشید بگذار.
آب آن را بنوش و پس از استحمام یا دوش گرفتن بدنت را با آن آب پاک کن.
از آب آبی رنگ خورشیدی برای پخت و پز ،شستشوی البسه و هر کار دیگری استفاده کن.
حتی میتوانی با آن قهوه یا شکلات داغ درست نمایی.
رایانامهات نوعی حس سادگی با خود دارد که هدیهای غیر قابل وصف به شمار میرود.
برایت آرامشی بیش از درک همگان مسالت مینمایم.
از کتاب محدودیت صفر
با بدنت حرف بزن