نظریههای زیباییشناسی در ادبیات
مقدمه
زیباییشناسی، شاخهای از فلسفه است که به مطالعهی زیبایی، ادراک زیبایی و ارزش زیباییشناختی میپردازد. نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، به بررسی ماهیت زیبایی در ادبیات، چگونگی درک زیبایی در ادبیات و ارزش زیباییشناختی ادبیات میپردازند.
تاریخچه
نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، ریشه در فلسفهی یونان باستان دارد. افلاطون و ارسطو، دو فیلسوف بزرگ یونان باستان، نظریههای زیباییشناسی مهمی را در مورد ادبیات ارائه کردند. افلاطون، معتقد بود که زیبایی در ادبیات، ناشی از هماهنگی و تناسب بین اجزای مختلف اثر ادبی است. ارسطو، نیز معتقد بود که زیبایی در ادبیات، ناشی از آفرینش هماهنگی و نظم در عالم خیال است.
در دوران رنسانس، نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، تحت تأثیر نظریههای زیباییشناسی یونان باستان قرار گرفت. لئون باتیستا آلبرتی، هنرمند و نظریهپرداز رنسانس، معتقد بود که زیبایی در ادبیات، ناشی از رعایت اصول تناسب و هماهنگی در ساختار اثر ادبی است.
در دوران مدرن، نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، دچار تحولات اساسی شد. در قرن هجدهم، ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، معتقد بود که زیبایی در ادبیات، امری ذهنی است و به سلیقهی فردی بستگی دارد. در قرن نوزدهم، نظریهپردازان زیباییشناسی، مانند جان راسل، معتقد بودند که زیبایی در ادبیات، ناشی از بیان احساسات و عواطف انسانی است.
در قرن بیستم، نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، تحت تأثیر نظریههای اجتماعی و سیاسی قرار گرفت. نظریهپردازان زیباییشناسی، مانند لیوتار، معتقد بودند که زیبایی در ادبیات، امری اجتماعی است و به ارزشها و باورهای جامعهی مربوطه بستگی دارد.
نظریههای اصلی
نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، را میتوان به دو دستهی اصلی تقسیم کرد:
- نظریههای عینی: این نظریهها، معتقدند که زیبایی در ادبیات، امری عینی است و به ویژگیهای ذاتی اثر ادبی بستگی دارد.
- نظریههای ذهنی: این نظریهها، معتقدند که زیبایی در ادبیات، امری ذهنی است و به سلیقهی فردی بستگی دارد.
نظریههای عینی
نظریههای عینی، معتقدند که زیبایی در ادبیات، ناشی از ویژگیهای ذاتی اثر ادبی است. این ویژگیها میتوانند شامل موارد زیر باشند:
- تناسب و هماهنگی: برخی از نظریهپردازان زیباییشناسی، معتقدند که زیبایی در ادبیات، ناشی از رعایت اصول تناسب و هماهنگی در ساختار اثر ادبی است.
- اخلاق و فضیلت: برخی دیگر از نظریهپردازان زیباییشناسی، معتقدند که زیبایی در ادبیات، ناشی از بیان اخلاق و فضیلت در اثر ادبی است.
- واقعیت و حقیقت: برخی از نظریهپردازان زیباییشناسی، معتقدند که زیبایی در ادبیات، ناشی از بیان واقعیت و حقیقت در اثر ادبی است.
نظریههای ذهنی
نظریههای ذهنی، معتقدند که زیبایی در ادبیات، امری ذهنی است و به سلیقهی فردی بستگی دارد. این نظریهها، معتقدند که زیبایی در ادبیات، ناشی از واکنش ذهنی مخاطب به اثر ادبی است.
نظریههای جدید
در سالهای اخیر، نظریههای زیباییشناسی در ادبیات، دچار تحولات جدیدی شده است. برخی از نظریهپردازان زیباییشناسی، معتقدند که زیبایی در ادبیات، امری چندوجهی است و نمیتوان آن را به یک عامل یا ویژگی خاص نسبت داد. این نظریهپردازان، معتقدند که زیبایی در ادبیات، ناشی از ترکیبی از عوامل مختلف، مانند ویژگیهای ذاتی اثر ادبی، واکنش ذهنی مخاطب و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است.